معنی اثر امیل اوژیه
لغت نامه دهخدا
امیل اوژیه. [اِ اُ ی ِ] (اِخ) (1820- 1889 م.) نویسنده ٔ فرانسوی که در تآترنویسی رقیب الکساندر دومای کوچک بود. آثارش حاوی نکات اخلاقی و اجتماعی است. از تآترهای او قطعات داماد مسیو پواریه و ماده شیران فقیر معروف است. (از تاریخ قرن نوزدهم و معاصر آلبر ماله ترجمه ٔ نصراﷲ فلسفی ص 250).
امیل
امیل. [اَ] (ع اِ) کوه ریگ که درازی آن بقدر یک روز راه و عرض آن یک گره باشد، یاپشته ٔ ریگ. ج، اُمُل. || (اِخ) نام جایی است. (از ناظم الاطباء).
امیل. [اِ] (اِخ) ازاعلام فرنگی و نام کتاب نویسنده و فیلسوف مشهور فرانسوی، ژان ژاک روسو است. رجوع به روسو (ژان ژاک) شود.
امیل. [اَ] (اِخ) یوم الامیل، جنگی که در آن بسطام بن قیس کشته شد، و آنرا یوم الحسن و یوم فلک الامیل نیز گویند. (از مجمع الامثال میدانی).
امیل.[اَ ی َ] (ع ن تف) گراینده تر. مایل تر. (یادداشت مؤلف). میل کننده تر. (آنندراج). || (ص) کج. (منتهی الارب) (آنندراج). کج، از بناء و جز آن. (از اقرب الموارد). || خمیده در خلقت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || آنکه بر زین راست نتواند نشست. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد). آنکه بر پشت ستور دراز نتواند بودن. (مصادر زوزنی). || مرد بی شمشیر و بی سپر و بی نیزه. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مرد بی سلاح. (آنندراج). || مرد بددل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بزدل و نامرد و خائف. (آنندراج). جبان. (اقرب الموارد). بددل و جبان. (شرح قاموس). ج، میل. (ناظم الاطباء).
پل امیل
پل امیل. [پ ُ اِ] ملقب به لو ماسدونیک (مقدونی). پسر پل امیل مذکور در فقره ٔ قبل. کنسول در 181 و 168 ق. م. و فاتح پرسه در پیدنا یکی از رؤسای گروه اشرف در روم. مولد بسال 230 و وفات در 160 ق. م.
حل جدول
خوب برای بد
اثر امیل لودویک
هلن
امیل
اثر ژان ژاک روسو
اثر امیل زولا
نانا
نویسنده فرانسوی اثر امیل
ژان ژاک روسو
واژه پیشنهادی
فرهنگ فارسی هوشیار
خمیده، کج
معادل ابجد
1804